نوشتم   نوشتی   نوشت

ساخت وبلاگ
این درست که هزاران راه برای عبور از بحران کم‌آبی وجود دارد. این درست که هزاران مسئول پیش از ما و بیش از ما باید بیندیشند و عمل کنند. اما سهمی از این بحران یقه خودمان را می‌گیرد که سهم کمی نیست. کم‌آبی و بی‌آبی با حرف و جمله‌سازی حل نمی‌شود. باید از خودمان شروع کنیم. لینک زیر را ببینید. البته خودتان هم می‌توانید موارد دیگری را به آن اضافه کنید. - بحران کم‌آبی نوشتم   نوشتی   نوشت...
ما را در سایت نوشتم   نوشتی   نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeizekochak بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 14:29

آدمهای عهد عتیق... آدمهای نسل وبلاگ. فراموشی اکسیر عجیبیه... نه؟ نوشتم   نوشتی   نوشت...
ما را در سایت نوشتم   نوشتی   نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeizekochak بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 14:29

نوشتن معجزه می‌کرد. همیشه اینطور بود... از وقتی کم نوشتیم، وضع دنیا خراب شده. از وقتی یاد گرفتیم حرف‌هامون رو قورت بدیم. بغض‌هامون رو مخفی کنیم... از وقتی یاد گرفتیم بزرگ بشیم و دردهامون رو جار نزنیم. دنیا از همون روزهایی خراب شد که پشت افکت عکس‌ها مخفی شدیم. پناه گرفتیم پشت کپشن‌های مختصر و مفید. از همون وقت‌ها همه چیز خاکستری شد. هر کسی مشغول خودش و جزیره تنهایی‌اش شد. یکی جزیره‌اش رو آباد کرد و یکی سپرد دست فراموشی. نوشتم   نوشتی   نوشت...
ما را در سایت نوشتم   نوشتی   نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeizekochak بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 14:29

چقدر خوب می‌شد اول سال صفر صفر می‌شدیم. از همه ریز و درشت تلنبار شده از سال قبل. مثل درخت‌ها که برگ‌های نو دارن، مثل گل‌ها با گلبرگ‌های تازه و نو... کاش ما هم حافظه نو داشتیم اول سال. قصه‌های پاک و نو. بدون خط خوردگی و چروک‌های قدیمی. ما هر سال با گذشته‌هامون وارد سال جدید می‌شیم. با قصه‌های کهنه، زخم‌های بی‌شمار، حرف‌های نگفته، دردهای درمان نشده، بغض و کینه و حسرت... ما هر سال سنگین و سنگین‌تر می‌شیم. نوشتم   نوشتی   نوشت...
ما را در سایت نوشتم   نوشتی   نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeizekochak بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 14:29

ميان ماندن و رفتن حکايتی کرديم که آشکارا در پرده‌‌ی کنايت رفت. مجالِ ما همه اين تنگ‌مايه بود و، دريغ که مايه خود همه در وجه اين حکايت رفت. احمد شاملو ۲۸ خرداد ۱۳۳۹ پ.ن: و حالا خرداد ۱۴۰۰ هنوز حکایت همان و حسرت همان. نوشتم   نوشتی   نوشت...
ما را در سایت نوشتم   نوشتی   نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeizekochak بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 14:29

این روزها امیدوارترین مردم هم ناامیدترینند. این جمله را می‌نویسم که یک روز یادم بیاید در چه روزهای عجیبی زندگی می‌کردیم. ترس، اندوه، خستگی، خشم و استیصال همه کلیدواژه‌ها را کمرنگ کرده است. ما در تیرماه ۱۴۰۰ مردمانی بسیار غمگینیم. در انتظار بهبود شرایط اقتصادی، در انتظار واکسن، در انتظار کمی احترام و البته در شب‌هایی با خاموشی‌های مکرر برق. ما این روزها غمگین هستیم. کاش روزهای دور و سال‌ها بعد وقتی این نوشته‌ را می‌خوانم همه چیز آرام باشد. نوشتم   نوشتی   نوشت...
ما را در سایت نوشتم   نوشتی   نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeizekochak بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 14:29

حالا در شهریور ۱۴۰۰ وقتی به آخرین نوشته در تیرماه نگاه می‌کنم باز به نسبت اون زمان وضع بهتری داشتیم! حداقل اون موقع هنوز به مرداد سیاه کرونایی نرسیده بودیم، هنوز این همه خانواده عزادار نشده بودند و خبرهای مربوط به افغانستان هنوز شوکه‌مون نکرده بود. همینه گویا زندگی! امیدوارم دفعه بعدی که می‌نویسم حداقل وضعیت بهتر از امروز شده باشه. امیدوارم! این تنها کلمه موجود و فعلا قابل استفاده است. گرچه عمق چندانی نداره... نوشتم   نوشتی   نوشت...
ما را در سایت نوشتم   نوشتی   نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeizekochak بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 14:29

جهت خالی نبودن عریضه برسد به دست خودم. در تاریخ‌های گنگ مشوش نوشته‌های بی‌هوا. برگشت خورد. بماند برای بعد! پایان یکسال دیگر. نوشتم   نوشتی   نوشت...
ما را در سایت نوشتم   نوشتی   نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeizekochak بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 14:29